اینک که برای ما هر امیدی به نومیدی مبدل گشته است،
خداوندگار را نگر که بجای ما فرشتگان مطرود و دربدر شده دل به مسرتی تازه خوش کرده و به آفریدن آدمی پرداخته و بخاطر وی جهانی تازه آفریده است!
پس ای امید بدرود باش و ای ترس تو نیز مرا ترک کن و ای پشیمانی از من دوری گزین!
در من که سرچشمه خوبی خشکیده است تو ای بدی و پلیدی بجای خوبی و خیر جایگزین باش.
زیرا چون تو با منی قلمرو آفرینش را با یزدان دو بخش خواهم کرد. و من بر نیمی از آن فرمانروایی خواهم داشت.
شاید از آن نیم که خاص پروردگار است بخشی نیز بهره من گردد.
چنانکه خواهد شد و دیری نمی پاید که این جهان نو،و این آدمیان بر تسلط من آگاهی خواهند یافت.
منظومه چهارم گفتگوی شیطان
بهشت گمشده
بگذارید من شیر باشم !!!
نعره ام مثل آواز کبوتری که به جوجه هایش دانه می دهد نرم خواهد بود!
طوری خواهم غرید که مردم گمان کنند بلبل می خواند!